ذوالفقار: عمری است که چشم به راه دارد تا توبیایی ؛ندای «فزت و رب الکعبه» تاب و قرار را ربوده است آه... ذریه علی ، فرزند غریب کوفه صدای درد دل پدر را می شنوی، چاه منتظر توست، تا حق امانت ادا کند. مهدی جان زین واژگون ذوالجناح را کی سامان می بخشی، کی ندای «هل من ناصر...» سالار شهیدان را پاسخ می گویی و نامهای از یاد رفته شهدا را دگر بار ملکه ذهن ها می سازی ، منتقم آل رسول کی می آیی ، مسیحا نفس دوران کی می آیی ، کدامین آدینه قدوم سبزت متبرک خواهی کرد تا سوال بی جواب عاشقان را هر جمعه با سوز و گداز عاشقانه فریاد می کنند:«این الطالب بدم المقتول لکربلا»پاسخ گویی،سرور غریبان، مولای غربیان!برغربت دلمان ببار که دیری است شاهد غروبی غریبیم.
اللهم عجل لولیک الفرج